زندانیان سیاسی مریم اکبری منفرد – زهرا زهتابچی – صدیقه مرادی
متن نامه زنان زندانی سیاسی بشرح زیر است:
یریدون أن یطفئوا نور الله بأفواههم ویأبى الله إلا أن یتم نوره ولو كره الكافرون
یریدون أن یطفئوا نور الله بأفواههم ویأبى الله إلا أن یتم نوره ولو كره الكافرون
اراده میکنند که نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند اما خدا اراده کرده است که نور خود را به کمال برساند هر چند کافران و مرتجعان حقستیز را خوش نیاید.
اکنون دیگربار شبی گذشت. به نرمی گذشت با تمامی لحظات تلخ و دردناکش. گرمای تلخ آتش در تاریکی شب میان آسمان بیستاره و زمین خوابآلود شب را از معجون عشق و مرگ سرشار کرد.
آیا گرمای آتش سوزان بدنهایتان لبهای فرو بسته مماشاتگران را ذوب خواهد کرد؟
آیا شما مماشاتگران با احساس از شرم در برابر این رشادتها تعظیم نخواهید کرد؟
شاید که اینچنین صدایتان بگوش مدافعان حقوقبشر و دولتهای مدافع دموکراسی که خاموش نشستهاند و فقط نظارهٰگرند برسد.
این بار نیز خاکستر فریادتان را به همه جا پاشیدید تا شاید چشمهای نابینا و لبهای فروبسته آن مماشاتگران گشوده شود.
شاید که این شعلههای خروشان در ساحل خاک سکوت آنها شرارهای کند.
درود و هزاران درود و سلام بر شماها، بر شما که در یاس آسمان ستارگان را تابانیدهاید. شماها که تاریخ بزرگ آینده را با امید در بطن کوچک ما آفریدهاید.
شماها که برق ستاره عشق هستید و فتح را در زهدان شکست آفریدهاید.
میدانیم و میتوانیم تصور کنیم که چگونه در میان عربدههای دیوانهوار آتش دستهای هم را فشردید در شبانگاه در میان شعلههای آتش بهدنبال همرزمان عزیزتان چگونه نالههای همرزمان غیورتان را در سایههای شب در آهنگ تلخ و شیرین تاب آوردید. دیگربار در شبی ظلمانی عشق گوارا و مرگ دلپذیر بوی تلخ زبانههای آتش را خاموش کرد.
این بار نیز فریاد شما فراموششدگان بود که از میان شرارههای آتش سرازیر شد تا حق و حقیقت را نجات دهد. تا انسانیت را برای فراموشکنندگان یادآور شود.
دگربار خون دادید تا آفتاب را به انسانهای خواب آلود پیوند زنید.
آنقدر در حماسه عشق خود سماجت خواهند کرد تا قلب تاریک شما فراموش شدگان را روشن سازند.
شماها آقایان، مدافعان حقوقبشر، نمادهای بینالمللی کشورهای مدافع دموکراسی، چه تعداد دیگری از فرزندان ما بایستی پرپر شوند تا گوشهای ناشنوای شما شنوا و چشمهای نابینای شما بینا شوند.
سالهاست که این جنایات و حملات ادامه دارد، جنایتهایی که هیچ قلمی را توان نگارش نیست و هیچ کاغذی را توان ثبتش نمیباشد.
این جنایات در تاریخ بشریت حک خواهد شد. حک خواهد شد تا آیندگان بخوانند رشادت ستارگان را، آیندگان خواهد خواند جنایت شما مماشاتگران را، آیندگان خواهند خواند خیانت شما مماشاتگران را علیه بشریت.
شماهایی که فرزندان ما را خلعسلاح کردید، شماهایی که قول مساعدت دادید، شماهایی که حفاظت عزیزان ما را تضمین کردید.
حال کجایید؟
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا
آنها خدامردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند. پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند و برخی در انتظار فیض شهادت، مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
آری قربانی دادن لازمه دوام انسانیت است و قدرت خدا را فقط خداوند به انسان داده است و لاغیر. شما رستگارید.
در ضمن محکومکردن این حمله وحشیانه از پشت دیوارهای سنگین، از مردم آزاده و آزادیطلب، از تمامی کسانی که قلبشان برای بشریت میتپد خواستاریم برای همدلی و همدردی با خانوادههای این عزیزان در ضمن محکومکردن این حمله وحشیانه خواستار پیگیری و محاکمه مسببین این حمله جنایتکارانه باشید.
اکنون دیگربار شبی گذشت. به نرمی گذشت با تمامی لحظات تلخ و دردناکش. گرمای تلخ آتش در تاریکی شب میان آسمان بیستاره و زمین خوابآلود شب را از معجون عشق و مرگ سرشار کرد.
آیا گرمای آتش سوزان بدنهایتان لبهای فرو بسته مماشاتگران را ذوب خواهد کرد؟
آیا شما مماشاتگران با احساس از شرم در برابر این رشادتها تعظیم نخواهید کرد؟
شاید که اینچنین صدایتان بگوش مدافعان حقوقبشر و دولتهای مدافع دموکراسی که خاموش نشستهاند و فقط نظارهٰگرند برسد.
این بار نیز خاکستر فریادتان را به همه جا پاشیدید تا شاید چشمهای نابینا و لبهای فروبسته آن مماشاتگران گشوده شود.
شاید که این شعلههای خروشان در ساحل خاک سکوت آنها شرارهای کند.
درود و هزاران درود و سلام بر شماها، بر شما که در یاس آسمان ستارگان را تابانیدهاید. شماها که تاریخ بزرگ آینده را با امید در بطن کوچک ما آفریدهاید.
شماها که برق ستاره عشق هستید و فتح را در زهدان شکست آفریدهاید.
میدانیم و میتوانیم تصور کنیم که چگونه در میان عربدههای دیوانهوار آتش دستهای هم را فشردید در شبانگاه در میان شعلههای آتش بهدنبال همرزمان عزیزتان چگونه نالههای همرزمان غیورتان را در سایههای شب در آهنگ تلخ و شیرین تاب آوردید. دیگربار در شبی ظلمانی عشق گوارا و مرگ دلپذیر بوی تلخ زبانههای آتش را خاموش کرد.
این بار نیز فریاد شما فراموششدگان بود که از میان شرارههای آتش سرازیر شد تا حق و حقیقت را نجات دهد. تا انسانیت را برای فراموشکنندگان یادآور شود.
دگربار خون دادید تا آفتاب را به انسانهای خواب آلود پیوند زنید.
آنقدر در حماسه عشق خود سماجت خواهند کرد تا قلب تاریک شما فراموش شدگان را روشن سازند.
شماها آقایان، مدافعان حقوقبشر، نمادهای بینالمللی کشورهای مدافع دموکراسی، چه تعداد دیگری از فرزندان ما بایستی پرپر شوند تا گوشهای ناشنوای شما شنوا و چشمهای نابینای شما بینا شوند.
سالهاست که این جنایات و حملات ادامه دارد، جنایتهایی که هیچ قلمی را توان نگارش نیست و هیچ کاغذی را توان ثبتش نمیباشد.
این جنایات در تاریخ بشریت حک خواهد شد. حک خواهد شد تا آیندگان بخوانند رشادت ستارگان را، آیندگان خواهد خواند جنایت شما مماشاتگران را، آیندگان خواهند خواند خیانت شما مماشاتگران را علیه بشریت.
شماهایی که فرزندان ما را خلعسلاح کردید، شماهایی که قول مساعدت دادید، شماهایی که حفاظت عزیزان ما را تضمین کردید.
حال کجایید؟
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا
آنها خدامردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند. پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند و برخی در انتظار فیض شهادت، مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
آری قربانی دادن لازمه دوام انسانیت است و قدرت خدا را فقط خداوند به انسان داده است و لاغیر. شما رستگارید.
در ضمن محکومکردن این حمله وحشیانه از پشت دیوارهای سنگین، از مردم آزاده و آزادیطلب، از تمامی کسانی که قلبشان برای بشریت میتپد خواستاریم برای همدلی و همدردی با خانوادههای این عزیزان در ضمن محکومکردن این حمله وحشیانه خواستار پیگیری و محاکمه مسببین این حمله جنایتکارانه باشید.
مریم اکبریمنفرد
زهرا زهتابچی
صدیقه مرادی
زندان اوین.
صدیقه مرادی
زندان اوین.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر