خواب پروانه دریدن وقت مرگ لالهی شمع
قلم ترانه گشتن وقت وصف والهی شمع
مهربانه شعر گفتن از حریق لاله با برگ
با زبان شعله ناگـه سخن ستاره با مرگ
به سکوت زندهگوری به ظلامهای گلگون
ز شبانهیی پریدن که هنوز میچکد خون
به حصار سرد آن شب تو سرود شعله خواندی
شبِ بینهایتی را به سپیدهیی کشاندی
مگرت چههاست در سر که لهیب زد به جانت
به دلت که آتش افکند که گشت شعله یارت
همت عشق فروزان همدم جان بلاکَش
میکند شعله سلامت ای غرور نام آتش
به کدام چشمهیی تو که زوال قطرهاش نیست
به کدام آسمانی که رواق و خانهاش نیست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر