پنجشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۹۵

مادر دانشجوی مفقود ۱۸تیر سعید زینالی: تا احقاقِ حقم خاموش نخواهم شد


اکرم نقابی، مادر سعید زینالی، دانشجوی ناپدیدشده در جریان قیام دانشجویی ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸، روز پنجشنبه 18تیر طی نامه‌یی با عنوان ”سعید من کجاست ”که به‌مناسبت هفدهمین سال ناپدید شدن فرزندش نوشته تأکید کرد
 تا احقاقِ حقم خاموش نخواهم شد
...در این نامه آمده است: هفده تیر گذشت. هفده تیری که بر من نگذشت از قلبم گذشت

١٧سالِ تمام از بازداشت سعیدم می‌گذرد و بازگوییِ ماجرای بازداشتش و تلاشها و پیگیریهای نافرجام من در طول این هفده سال تکرار مکررات است که به آن نخواهم پرداخت.٢٣سال برای به ثمر نشستن میوه باغ زندگیم تلاش کردم و ١٧سال برای گرفتن جوابِ تنها یک سؤال'سعید من کجاست؟ ! 'چهل سالِ تمام از زندگیِ ٥٨ ساله‌ام را خون دل خوردم بدون هیچ نتیجه ای. و امروز تنها یک متهم هستم

...هفدهمین سال فقدان سعید بر من سخت گذشت، خیلی سخت

طیِ سال گذشته شاهد اولین واکنش رسمی و علنیِ مسئولان به ماجرای سعید بودم که پاسخ غیرمنطقیِ معاون اول قوه قضایه' که بازداشت سعید را کتمان کردند و ادعا کردند سعید را که به همراهِ دوستش شهرام زنجانی بازداشت شد، مفقود شده‌اند و مثل هزاران نفر که روزانه در این مملکت مفقود می‌شوند، لزومأ سیاسی نبوده و نمی‌توان گفت توسط حکومت دستگیر شده‌اند'سخت دلگیر و متعجبم کرد... حتی اگر تماسهای مسئولان از زندان اوین و تماس خود سعید را هم در نظر نگیریم! نه فقط من و خانواده‌ام، که بعضی همسایه‌ها هم شاهدِ بازداشت سعید به همراه دوستش بوده‌اند. اصلأ منطقی نیست که دو جوان در یک زمان هر دو با هم توسط مامورانِ حکومتی دستگیر شوند و هر دو باهم مفقود

آقای اژه‌ای از من سند و مدرک خواستند برای اثبات دستگیریِ سعید. برای من هیچ سند و مدرکی مستدل‌تر از آنچه به دو چشم خود دیده‌ام نیست
آقایان برای زخم زدن به دلِ پاره پاره من فقط به این موضوع بسنده نکردند
طیِ سال گذشته از بازداشتیهای سیاسی کسانی بودند که بعد از آزادی حامل پیامهایی برای من بودند که شنیدنشان داغ روی داغِ ١٧ساله‌ام گذاشت
بزرگترین دلیلی که دلم را شکست و مرا واداشت به نوشتنِ این دردنامه‌این بود که بعد از ١٧سال مسئولیت ناپذیری، امروز آقایان مرا متهم کرده‌اند به دروغگویی! از دوستان شنیدم که گفته‌اند خانواده‌ی زینالی دروغگویند. سعید اصلأ دانشجو نبوده و با توجه به کارتٍ پایان خدمتش آخرین مدرک تحصیلی‌اش سوم راهنمایی بوده است
اگر کمی جانب انصاف را نگه داشته باشیم می‌پذیریم که حتی همین حالا هم هستند والدینی که کوچکترین اطلاعی از وضعیت تحصیلیِ فرزندشان ندارند چه رسد به قریب به دو دهه‌ی پیش که این مقوله امری عادی و همگانی‌تر بود. آن سالها من حتی نمی‌دانستم که سعید درگیر سیاست شده است. فقط اوراق مکاتبه‌ای‌اش با دانشگاه را دیده بودم، که به لطف آقایان امروز مثل خیلی از وسایل و مدارک سعید و حتی خودش مفقود شده‌اند. دلیلِ این‌که من گفته‌ام سعید دانشجو بوده، نه فقط این، که شهادت برخی از دوستانی که آن‌روزها برای ابراز همدردی و دلجویی به ما سر می‌زدند و از خاطرات و قرار ملاقاتهای مکررشان با سعید در دانشگاه برایم می‌گفتند هم بوده است. حتی یکی از اساتید دانشگاه می‌گفت که سعید یکی از دوست داشتنی‌ترین بچه‌های کلاسِ من بود. مهمتر از تمامِ این دلایل برای من صحبتهای خوئینی‌ها، نماینده‌ی وقتِ مجلس که بعد از گرفتن وکالتنامه از من گفتند که دانشجویانِ بازداشتی در زندانِ توحید بودند و حالا مدتیست که به زندانِ اوین منتقل شده‌اند. اسمِ پسر شما هم جزوِ این لیست هست، ما قرار است از زندان دیدن کنیم، موضوعِ شما را هم پیگیری خواهیم کرد
دوستی می‌گفت برای اثباتِ این امر به وزارت علوم مراجعه کنم و ببینم که اسم سعید به عنوانِ دانشجو در کدام دانشگاه ثبت شده است
متأسفانه همان‌طور که اگر همین الآن هم قبری به من بدهند و بگویند سعید را آنجا دفن کرده‌اند، به دلیلِ عدمِ اعتمادم به این حکومت، شک دارم که جسمِ سعید من در آنجا مدفون باشد. به همان دلیل به وزارت علوم هم اعتماد نخواهم کرد. زیرا تمام این ارگانها تحتِ لوای این حکومت مشغول به خدمت هستند
جواب این سؤال که سعید دانشجو بوده یا نه را فقط یک نفر می‌تواند بدهد. آن هم خودِ سعید است. سعیدم را به من برگردانید تا بپرسم دانشجو بوده یا من به درستی متهم شده‌ام به دروغگویی
در این ١٧سال صبر و تحمل را به‌خوبی آموخته‌ام. من یک مادرم و با اتکا به قدرت مادرانه‌ام در این راه از پا نخواهم نشست و تا احقاقِ حقم خاموش نخواهم شد» . اکرم نقابی تیرماه ٩٥



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر