خانم شعله پاکروان پس از دیدارش با خانواده زندانی سیاسی و فعال کارگری جعفر عظیم زاده که درحال اعتصاب غذای نامحدود بسر میبرد ، مطلبی در حمایت از
.جعفر عظیم زاده و خانواده وی نوشته اند
:شعله پاکروان
امروز به دیدار خانواده ی عظیم زاده رفتم . آنچه دیدم حیرتم را صد چندان کرد . چند زن شاخص در آن خانه بودند که باعث شدند یکی از بهترین روزهای زندگی م را بگذرانم . اول از اکرم ، همسر جعفر عظیم زاده بگویم . زنی به غایت مهربان و دلیر
زنی به معنای واقعی پشتیبان و یاور همسر . زنی خستگی ناپذیر که حمایت های روحی و عاطفی او قطعا در تاب و توان جعفر مان تاثیر مثبت دارد . قبلا با او تلفنی صحبت کرده بودم اما ، شنیدن کی بود مانند دیدن . با وجودی که از صبح زود به ادارات و افراد مختلف سرزده و در باره ی وضعیت جسمی همسرش صحبت کرده بود ، با وجود
.خستگی زیاد ، با روی گشاده در را برویم باز کرد
گپ و گفتگوهایمان به درازا کشید . اما در نهایت دانستم که چگونه میتوان در کنار این خانواده بود . بنظر من همه ی کسانی که ارزوی قلبی شان زنده ماندن جعفر عظیم زاده است میبایست او را در رساندن پیام و مطرح کردن خواست برحقش یاری دهند . وقتی مسئولین داخلی بدون توجه به وضعیت این خانواده ، در انتظار مرگ زندانی اعتصاب کننده هستند ، من و شما میبایست توجه نهادهای مختلف را به خواست برحق جعفر عزیزمان جلب کنیم
وقتی با این زندانی شریف و زحمتکش تلفنی صحبت کردم داغ دلم تازه شد هم صدای ضبط شده ی زنی که هر چند لحظه اعلام میکرد که این تماس از سوی زندانی است و هم صدای مصمم آن سوی خط که حاضر نبود برای نجات جانش ، از آرمانی که بر آن پافشاری میکند دست بکشد . وقتی برق چشمان اکرم را دیدم که با همسرش صحبت میکرد به یاد زمانی افتادم که ریحان تلفن میزد و مرا از جهان جدا میکرد . وقتی با او
.حرف میزدم در آسمانها میپریدم و هیچ چیزی حواسم را پرت نمیکرد
همه ی وجودم گوش میشد و گوشم محو شنیدن حرفهای ریحان . اکرم نیز محو صحبتهای زندانی بی باک پشت خط بود . چند دقیقه ای هم گوشی
.را بمن داد تا بتوانم مسیر و مقصد جعفر نازنین را بفهمم
البته مسلم است که او خود در حد و اندازه ی نماینده ی میلیونها کارگر سختکوش ظاهر شده و بهتر از هر کس میتواند منظورش را بیان کند . اما آنچه من ، مادری که هنوز داغ عشق یک زندانی سرسخت چون ریحان را
.بر دل دارم فهمیدم به شرح زیر است
جعفر عظیم زاده بعنوان یک کارگر فعال تشخیص داده که دستمزدهای کارگران در مقابل نیروی کارشان بسیار ناچیز است . وقتی همین دستمزد ناچیز هم پرداخت نمیشود ، وقتی امنیت شغلی کارگران از بین میرود ، وقتی همه ی کارگران قراردادی میشوند و مجبورند با هر شرط استثمارگرانه ی کارفرمایان سرمایه دار ، قرارداد سفید را امضا کنند ، وقتی کارگران تبدیل به بردگانی میشوند که نیروی کارشان را میفروشند اما سفره هاشان خالی و خانواده هایشان در مضیقه و تنگنای معیشتی هستند ، تنها راه حل ، تشکیل زنجیری از کارگران است که دستشان را در یکدیگر گره کرده ند . دادگاه اما ، این اعتراضات به شرایط غیر انسانی حاکم بر روابط کارگر و کارفرما را اقدام علیه امنیت ملی میداند . جعفر ما نقد جانش را بر کف دست میگیرد و میگوید یا عنوان امنیتی را از اتهامات وارده حذف کنید و به این درک برسید که اعتراض صنفی ، اقدام علیه امنیت ملی
.نیست
یا بر صلیب و چوبه ی دار خواهم رفت و جان خواهم داد ، یا این اتهامات برای همه ی کارگران لغو خواهد شد . البته راه دیگری هم وجود دارد : در قانون این نکته گنجانده شود که نان خواستن کارگر
!!!غدقن است
شنیدن صدای یک مرد مبارز که به هیچ شکلی حاضر به لگد کردن آرمانهای انسانی ش نیست ، مرا امیدوار کرد . امید به اینکه هنوز
.هم کسانی هستند که معنای ایثار را میفهمند
زن دیگری در آن خانه حضور داشت . پروین محمدی . زنی بسیار غیرتمند . زنی در قامت نماینده ی کارگران . چقدر مفتخر شدم که دانستم یک زن پر توان تا بالاترین رده های نمایندگی کارگران سراسر کشور رفته است و اینچنین دید وسیع و روشنی دارد . براستی که شناخت ما مردم عادی از نیروی عظیم و قدرتمند کارگران کشورمان بسیار اندک است . دلم میخواهد دستهای مهربان پروین را که مثل یک کوه در کنار همسر عظیم زاده ایستاده در دستم بگیرم . او نیز مادر است و یک همکار و هم سنگر برای
.جعفر مان
جعفر عزیز ! خیالت از خانه راحت باشد . دو زن ، همسرت اکرم و همسنگرت پروین خانه را میپایند تا بازگردی . پسرانت مردان آن خانه اند تا برگردی . خواهرت نیز میداند چگونه وظایف عمه گی را در غیاب تو انجام دهد . همه در انتظار تو هستند . همه مان چشم به راه بازگشت تو هستیم . برای رسیدن به اهداف
.انسانی و برحقت از هیچ کوششی فروگذار نخواهیم کرد . تو فقط زنده بمان
پ.ن : چقدر دلم میخواهد داستان تلاش خستگی ناپذیر پروین را بنویسم . حق ما ملت ایران است که بدانیم در جامعه ی زنان ، چه شیرزنانی زندگی میکنند.دو فایل صوتی حاصل این دیدار بسیار پرافتخار و مثبت بود که در
. موقعیت مناسب به اشتراک خواهم گذاشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر